یادش بخیر پارسال ی همچین شبی..شبی ک عموم اینا حلیم امام حسین میپختن اون روزش اسن نشده بود باهات بحرفم شبش گفتی دارم دق میکنم از صب صداتو نشنیدم پاشو بیا سر دیگ آش من نتونستم بیام
بعد قرار شد بزنگی من ک نمیتونستم بحرفم، تو حرف بزنی من گوش کنم :دی هنوز صدات تو گوشمه ناز و قربونا رو ردیف میکردی :(((
چقد دلم برای اون روزا تنگ شده...چقد دلم هواتو کرده
ببخشید ک اذیتت کردم ببخشید اگه خرابش کردم با ندونم کاریام
شنبه هفته پیش خیلی خوب باهام حرفیدی، دلم روشن شد ک ته دلت دوسم داری هنوزم ، میشه باز برگشت و از نو ساخت، بهتر از قبل، با تجربه تر...
پس چرا دیگه نمیزنگی؟ ثانیه ب ثانیه منتظرم نکنه محمدم بزنگه نکنه سراغمو بگیره... ولی من صبر میکنم، تا وقتی با خودت کنار بیای، تا موقعی ک دلت اونقد تنگ بشه ک بتونی بزنگی بهم
دلم صبوره محمد ، وا3 تو عجیب صیر دارم ، وا3 تو دیگه خوده نورمالم نیستم ی آدم دیگه میشم
یعنی میاد اون روز؟ یا تو خیال عبثم؟
نظرات شما عزیزان:
میخواین لینک بتبادلیم؟؟؟
اگه آره خوب اول منو با اسم
فرزانه گلی
و آدرس
farzane7.LXB.ir
بلینکین بعدش اسم وآدرس وب خودتونو اینجا بذارین.از آشنایی با شما خوشبختم.
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
![]() |
![]() |
![]() |
||
![]() |
|
![]() |
||
![]() |
![]() |
![]() |
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 68
بازدید کل : 46602
تعداد مطالب : 53
تعداد نظرات : 44
تعداد آنلاین : 1